درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 344
بازدید دیروز : 1438
بازدید هفته : 1942
بازدید ماه : 2557
بازدید کل : 400629
تعداد مطالب : 93
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


honar1300
هنر معاصر وکلاسیک ایران وجهان




کبر عبدی در آخرین برنامه «هفت» سال 90 حرف های صریحی در خصوص سینما و احترام نگذاشتن جوانان به پیشکسوتان زد.

الهام نداف: آخرین برنامه «هفت» در سال 90، بهترین های سینمایی را معرفی کرد.

از نگاه این برنامه فیلم «مرهم» به کارگردانی علیرضا داوودنژاد، بهترین فیلم سال شد. این در حالی است که گزینه های زیادی برای انتخاب بهترین فیلم سینمایی سال، روی پرده رفته بود.
 
در بخشی از این برنامه داودنژاد و طناز طباطبایی در برنامه حضور پیدا کردند و کارگردان «مرهم» در خصوص این انتخاب گفت: «خیلی عجیب است که دولت در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر به فیلم «مرهم» بی توجهی کرد، اما الان برنامه شما که وابسته به صدا و سیماست آن را به عنوان بهترین فیلم سال، معرفی می کند. این میزان تناقض خیلی عجیب است.»
 
در ادامه این برنامه، اکبر عبدی برای گفت وگوی سال در استودیو برنامه «هفت» حضور پیدا کرد. او صریح به انتقادات جیرانی و شایعات مختلف، پاسخ داد. وی در خصوص حضور بی نظم سر فیلم ها گفت: «من زمانی که با کارگردان هایی چون مهرجویی، تقوایی، حاتمی و قادری کار می کردم هیچ وقت بی نظم نبودم، اما کارگردان های جوان تو را سر صحنه نگه می دارند که مثل موم به تو شکل دهند و من این را نمی توانم بپذیرم. البته کسی مثل عطاران که از دستمزد خودش به من می دهد و اصرار دارد که نقش پیرزن را بازی کنم و به من اعتماد دارد، مثل کارگردان های جوان امروزی نیست. البته من هم 50 میلیون تومان به او تخفیف دادم.»
 
وی ادامه داد: «سر فیلم آقای اطیابی 65 درصد دستمزدم را نگرفتم. جالب است که تهیه کننده آقای شمس، تازه از من شکایت هم کرد. من بچه نازی آبادم و اهل شکایت کردن نیستم. من به زور حقم را می گیرم. یا می توانم یا حقم را می خورند. این ها کلاهبرداری کردند و بعد هم می نشینند در این برنامه می گویند اکبر عبدی باعث شد فیلم ما به سرانجام نرسد. من سر پل صراط یقه شان را می گیرم.»
 
در حین گفتن این حرف ها، جیرانی تمام تلاشش را کرد که عبدی را متقاعد کن که از کسی اسم نبرد، اما گوش اکبر عبدی به این حرف ها بدهکار نبود.
 
این بازیگر درباره حضور سر صحنه فیلم ها و نخواندن فیلمنامه ها، عنوان کرد: «خودم سناریو را نخوانم، می دهم یکی برایم بخواند. اتفاقا این به نفع کارگردان است، چون خیلی از سناریوها را اگر بخوانم، در فیلم بازی نمی کنم. در ضمن دوست دارم وقتی دیالوگ را می گویم برایم تازگی داشته باشد. یعنی برای اولین بار باشد که از دهنم بیرون می آید. در «اخراجی ها» 60 درصد کمدی سناریو به خاطر دیالوگ گویی من بود، اگر غیر از این باشد اسمم را «اکرم» می گذارم.»
 
عبدی همچنین افزود: «من در فیلم های مهرجویی و حاتمی هم در دیالوگ ها دست می بردم، اما خیلی کم. اگر قرار باشد این کار را نکنم که فیلم به سرانجام نمی رسد. یعنی ده نمکی بهتر از من دیالوگ می گوید؟ او بهتر از من بایرام را می شناسد؟ من 12 بایرام می شناسم. البته هستند بعضی ها هم که اعتماد به نفس ندارند و می ترسند همه بگویند عبدی در دیالوگ ها دست برده به خاطر همین زور می کنند مزخرفات خودشان را بگویم. من هم به خاطر پول این کار را می کنم.»
 
وی درباره چهار سال دوری از سینما و تلویزیون گفت: «به خاطر فوت برادرم نتوانستم بازی کنم و یک سال از ایران رفتم. البته فضای سینما هم باعث کناره گیری من شد. از من می خواستند با دیالوگ مردم را بخندانم و سینما هم در ورطه ای افتاده بود که در تمام فیلم ها یک مثلث عشقی تشکیل می شد و دختر و پسر خوشگل می گذاشتند که بفروشد.»
 
عبدی ادامه داد: «یک سال خارج از ایران بودم و یک تئاتر ایرانی با بازیگران خارجی در آنجا به راه انداختم. بعد از سه، چهار سال دوری از سینما وقتی آمدم خواستم فیلم خودم را بسازم اما آقای اسکندری گفت یکی، دو تا کار بازی کن و بعد فیلم خودت را بساز. اینطوری حرف پشتت کمتر است. من هم به دعوت احمدرضا معتمدی در فیلم «قاعده بازی» بازی کردم و بعد از آن هم یک هفته وقت خالی پیدا نکردم که به فیلم خودم فکر کنم.»
 
این بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در خصوص احترام به پیشکسوتان و چرایی احترام نگذاشتن جوانان گفت: «حکومت بعد از انقلاب زنان و جوانان ما را پر رو کرده است. من همیشه قدردان لطف بزرگان سینما هستند. آقای مشایخی من به را برای اولین بار به مرحوم حاتمی معرفی کرد و من هنوز هم ممنون ایشان هستم. از مردم هم همیشه ممنونم که من را بعد از بازی در «زیر آسمان شهر» بخشیدند. من ازشان عذرخواهی کردم و گفتم به خاطر پول بازی کردم اما آنها هم گذشت داشتند و نتیجه این گذشت این بود که «اخراجی ها» خوب فروخت.»
 
عبدی در پایان در خصوص موفقیت اصغر فرهادی و کسب اسکار بهترین فیلم خارجی زبان، عنوان کرد: «به اصغر فرهادی تبریک می گویم که به قول آقا پرچم اسلام را در سرزمین دشمن برافراشته کرد.»
 
در برنامه شب گذشته «هفت» عنوان بهترین بازیگر مرد به حسین یاری برای بازی در فیلم «سعادت آباد» و عنوان بهترین بازیگر زن به ویشکا آسایش برای بازی در فیلم «ورود آقایان ممنوع» رسید.



شنبه 27 اسفند 1390برچسب:سینما,خبر,اکبر عبدی سینما, :: 23:29 ::  نويسنده : mojtaba

ماجرای تهدید به قتل شدن داریوش مهرجویی

داریوش مهرجویی دربخش‌هایی از گفت وگوی خود با ماهنامه همشهری 24روایت قابل توجهی از تهدید به قتل شدن به خاطر ساخت فیلم «بمانی» را بازگو کرده است .

 مهرجویی که «بمانی» را درسال 80 و با موضوع خودسوزی دختران ایلامی، به تهیه کنندگی محمد نیک‌بین و تهمینه میلانی ساخته در این باره گفته: «موضوعات خاص اجتماعی همیشه برای من مهم بوده است .مثلا دغدغه‌ای که در دایره مینا داشته‌ام یا «مهمان مامان» و «بمانی» و همین «نارنجی پوش»، این سوژه‌ها ظاهرا ساده‌اند اما از عمق خاصی برخوردارند. چون یک معضل اجتماعی را مطرح می‌کنند که همه درگیرش هستند و با تذکر این فیلم یک اگاهی جمعی به وجود می‌آید تا شاید آن معضل کم کم از میان برود . من در «دایره مینا» همین دغدغه را درباره مسئله انتقال خون داشتم . زمانی که آن فیلم را ساختم، اصلا سیستم انتقال خون فعلی نبود و بازار خون دست مافیایی بود که از معتادها و مریض‌ها خون ارزان می‌گرفتند و به بیمارستان‌ها به مبلغ کلان می‌فروختند . «دایره مینا» به دلیل همین هشدارهایش چند سال توقیف شد، اما بالاخره تاثیر گذاشت و اصلا آن مسئله را حل کرد . «بمانی» هم همین طور بود با این که خیلی تهدید شده بودیم که حق نمایش بمانی را در آن منطقه نداریم، ولی تاثیرش را گذاشت، اصلا ما را تهدید به مرگ کرده بودند سر این فیلم .
مهرجویی وقتی بااین اظهار نظر حسین معززی‌نیا مواجه می‌شود که «واقعا دراین حد؟!» می‌گوید: «بله همه عوامل فیلم را تهدید به مرگ کرده بودند .حالا می‌خواهم بگویم من همیشه این نوع دغدغه‌ها را داشته‌ام و نارنجی‌پوش هم یکی از همین‌هاست.»

 



شنبه 27 اسفند 1390برچسب:نتهای خبر, قدس آنلاین, :: 23:22 ::  نويسنده : mojtaba

سعدی افشار: خنده مردم مرا گرفتار این راه کرد

هنرمند پیشکسوت نقش سیاه در نمایش های سنتی، تشویق مردم در نخستین تجربه اش را باعث ورود حرفه ای خود به این عرصه دانست.


به گزارش سینماپرس، سعدی افشار این روزها در بستر بیماری است. او شاید یکی از با تجربه ترین سیاه بازهای کشور باشد که به دلیل کهولت سن دیگر قادر نیست به روی صحنه برود. در آستانه عید نوروز به عیادت وی رفتیم .

* آقای افشار، از کی سیاه پوشیدید؟
**وقتی سیزده سالم بود برای نخستین بار یک نمایش روحوضی دیدم و شیفته آن شدم. یادم می آید که بعد از آن همه جا راه می رفتم و ادای هنرپیشه سیاه را در می آوردم. تحت آموزش کسی نبودم تنها به تئاتری در مولوی می رفتم و بازی مرحوم نعمت ا... گرجی و سایر سیاه ها را می دیدم و نقش های آن را میان دوستانم تقسیم می کردم.
اولین کار جدی ام نیز در همان زمان بود. برای اجرای یک نمایش تخت حوضی، در جشن میلاد امام زمان دعوت شدم. برای گروهم از یکی از بنگاه های مطربی آن زمان لباس اجاره کردم و برای اولین بار به صورت جدی به صحنه رفتم. آن شب مردم خیلی خندیدند و همین خنده، من را گرفتار این راه کرد.
در آن زمان حتی نمی دانستم چگونه باید خودم را سیاه کنم. خودم را با دوده زغال سیاه کردم و ده روز طول کشید تا توانستم آن را از بدنم پاک کنم. شاید ده سال طول کشید تا توانستم در یک تئاتر حرفه ای کار بگیرم و مشغول شوم. نگاه به تئاتر سنتی آن زمان فرق داشت و صاحبان تئاترها هم دیدگاه دیگری داشتند.
*خب امروز هم به خصوص در سنگلج نمایش تخت حوضی داریم. منظورتان چه جور تفاوت هایی است؟
**ببینید، آن زمان ها تمرین نمایش سنتی این گونه نبود. کارگردان حدود یک ساعت وقت می گذاشت و قصه را برای ما تشریح می کرد. ما هم به صحنه می رفتیم و مردم را می خنداندیم زیرا می دانستیم کارگردان و مردم از ما چه می خواهند. این بداهه سازی خیلی کار سختی است. همین حالا که گاهی فیلم های آن را نگاه می کنم از خودم می پرسم که چگونه کار به این دشواری در مدت کوتاه انجام می شد؟ مردم بداهه را خیلی دوست داشتند.
اما حالا جوان ها متن را از مدتی قبل آماده می کنند و ماه ها روی آن تمرین می کنند. امروزه این شیوه پسندیده است و آن ها نیز از عهده اش بر می آیند. ولی نمی توان انتظار داشت حاصل کار دقیقا شبیه آن چیزی شود که ما روی صحنه می بردیم. ما کار گروهی می کردیم و حرف هم را به خوبی می فهمیدیم. این تعامل را با هنرمندان امروز نمی توانم به خوبی هم نسلان خودم برقرار کنم.
آن زمان کارگردان هم معنایش با حالا فرق داشت. کارگردان در واقع کسی بود که در زمان اجرا کار را نگه می داشت. تصمیم می گرفت چه کسی را بفرستد روی صحنه و درواقع نمایش را در زمان اجرا هدایت می کرد.
اصل کار بداهه بود. مثلا اگر یکی از ما در اجرا متن را فراموش می کرد، دیگری با بداهه گویی مشکل او را جبران می کرد. این نیاز به یک کار تیمی داشت و به مرور زمان ما دقیقا می فهمیدیم که در ذهن دیگری چیست.
* از سیاه های هم دوره تان هم بگویید.
**کسی دیگر آن ها را نمی شناسد. هر شهر برای خودش یک سیاه بزرگ داشت. بزرگ ترین سیاه ایران، مهدی مسی بود. رضا عرب زاده، سید حسین یوسفی و ذبیح ناصری هم بودند. ارحام صدر در اصفهان بود که همین اواخر از دنیا رفت. ارحام صدر، بیشترین انتقاد را در تئاترهایش می کرد. چون نسبت به مناسبات سیاسی آگاه بود و صحنه را به خوبی نگه می داشت و مردم او را سر انتقادهایش خیلی دوست داشتند. توکلی و سارنگ را هم به یاد دارم که مدیران موفق تئاتر بودند که مدت زیادی روی صحنه می ماندند.
* آقای افشار شاگرد هم داشته اید؟
**نه. ببینید کار نمایش این روزها علمی شده است. در دانشگاه ها به جوان ها آموزش می دهند. امروز دیگر نمایش سنتی در میان مردم نیست که بخواهند به شیوه سنتی آموزش دهند. دانشجوهای حالا هم دیگر به سراغ من نمی آیند.
*در تئاتر ایران نقش دیگری به جز سیاه بازی کردید؟
**نه. وقتی به عنوان سیاه شناخته شوی دیگر نمی توانی نقش دیگری را بگیری. حتی اگر بیشتر از سیاه مردم را بخندانی تو را نمی پذیرند و جدی نمی گیرند. آن قدر ادای صدای سیاه را درآوردم این مدل صحبت کردن در گلویم ماند. اگر مردم چهره سیاه نشده ام را نشناسند از روی صدایم می فهمند که من سیاه هستم.
*هنوز عید نوروز که می شود سیاه ها را در لباس حاجی فیروز می بینیم. قدیم چگونه کار می کردند؟
**کار آن ها با ما فرق داشت. معمولاً دو نفره کار می کردند و مثل بابانوئل غربی تلاش می کردند حال و هوای عید را به خیابان ها بیاورند. مردم دورشان جمع می شدند و به شعرهایشان گوش می دادند. یکی سیاه می شد به اسم فیروز و حاجی هم با پنبه برای خودش ریش می گذاشت و در خیابان اشعار بهاری می خواندند که خیلی هم پر مفهوم نبود.چهار یا پنج نفر در کل تهران این کار را می کردند. همه آن ها از دنیا رفتند و این سنت هم تمام شد. این هایی که این روزها لباس می پوشند و سر چهارراه ها می آیند مثل آن ها نیستند. سیاه های تئاتر هیچ وقت حاجی فیروز نشدند.
* به عنوان آخرین سؤال بفرمایید،از حمایت مسؤولان راضی هستید؟
**حقوقی هست که می گیرم مثل بقیه. نه کوتاهی نکرده اند و خوشبختانه به من بی توجه نیستند. نمی دانم شاید به این خاطر است که من تنها کسی هستم که از سیاه بازی های قدیم باقی مانده ام. شاید هم چیز خوبی در نوارهای ویدئویی که از اجراهایم دیده اند، پیدا کرده اند که شایسته احترام است.


شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: 22:54 ::  نويسنده : mojtaba

 

آلبوم موسیقی 'تنها نخواهم ماند' كیهان كلهر منتشر شد

آلبوم موسیقی 'تنها نخواهم ماند' کیهان کلهر منتشر شد تهران- 'تنها نخواهم ماند' به عنوان تازه ترین اثر موسیقایی کیهان کلهر با همکاری علی بهرامی فرد منتشر شد. به گزارش روز دو شنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا ، در این آلبوم موسیقی هشت قطعه 'راز و نیاز باآسمان'،'کجایی‌'،'ظهر گرم تابستان'، 'سرودی برای باران'،'من به فریاد'،'چیدن ستاره' ، 'شکوه' و 'تنها نخواهم ماند' ارائه شده است . این آلبوم پیش از این در تالار وحدت در قالب کنسرت این دو هنرمند برگزار شده بود.آلبوم'تنها نخواهم ماند'به بداهه نوازی ساز شاه کمان و سنتوربم در آواز اصفهان و افشاری اختصاص دارد..



سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:خبر ,موسیقی,منبع:خبر گزاری جمهوری اسلامی, :: 13:7 ::  نويسنده : mojtaba

 

عباس غزالی پس از ۵ سال به صحنه تئاتر باز می گردد

خبرگزاری دانشگاه آزاد - ۲ ساعت قبل

خبرگزاری آنا :اردیبهشت سال آینده، سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان میزبان نمایش "ساق های لاغر کم خون"می شود.

به گزارش گروه ادب و هنر خبرگزاری آنا ، عباس غزالی که پس از سریال "وضعیت سفید" مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است، پس از گذشت ۵ سال مجددا به صحنه تئاتر باز می گردد.



این بازیگر که کار خود را از کانون فرهنگی و هنری "حر" آغاز کرده، فعالیت های زیادی در عرصه تئاتر داشته است.



اکنون نیز به همراه گروه تئاتر "امپرسیون" و با نمایش "ساق های لاغر کم خون" که غلامرضا سلیمان تاش نویسندگی و کارگردانی اش را عهده دار است به روی صحنه خواهد آمد.



در این نمایش که به زندگی یک زوج جوان می پردازد، علاوه بر عباس غزالی، بهروز خرم و لیندا کیانی به ایفای نقش می پردازند.



گفتنی است که لیندا کیانی با نمایش "ساق های لاغر کم خون" برای اولین بار پا به عرصه تئاتر می گذارد.



از دیگر عوامل این نمایش می توان به ندا پارسا برنامه ریز و دستیار کارگردان و احمد امیدزاده طراح صحنه اشاره کرد.



نمایش "ساق های لاغر کم خون" اردیبهشت ماه سال آینده در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان به صحنه می رود.



شایان ذکر است، گروه تئاتر "امپرسیون" آخرین بار "نمایش پرسه های موازی" به کارگردانی پیام لاریان را تابستان ۹۰ در فستیوال آی تی اس هلند و تور اروپا اجرا کرد.



همچنین کار بعدی این گروه نمایش "صابر ابر بودن" به کارگردانی بهروز خرم است که خرداد ۹۱ در مجموعه تئاتر شهر به صحنه خواهد رفت.




سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:خبر , تئاتر ,منبع دانشگاه آزاد, :: 13:3 ::  نويسنده : mojtaba

 


 
شبکه آموزش سیما قصد دارد سریالی با مضامین قرآنی و مذهبی به تهیه‌کنندگی محمدرضا شریفی‌نیا و کارگردانی افرادی نظیر داوود میرباقری و ابراهیم حاتمی‌کیا بسازد.به گزارش فارس، در مراسم اعلام ویژه برنامه‌های نوروزی شبکه آموزش، اسحاق علمداری قائم مقام شبکه گفت: شبکه آموزش قصد دارد در سال ۹۱ یک سریال حاوی آیتم‌های نمایشی قرآنی بسازد.وی ادامه داد: این مجموعه به تهیه‌کنندگی محمدرضا شریفی‌نیا ساخته می‌شود و هر اپیزود را کارگردان‌هایی نظیر ابراهیم‌ حاتمی‌کیا، داوود میرباقری، سیدضیاءالدین دری، کیانوش عیاری و ... برعهده خواهند داشت.علمداری درباره انتخاب شریفی‌نیا به عنوان تهیه‌کننده تصریح کرد: شریفی‌نیا فرد شناخته‌ شده‌ای در عرصه..


سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:سینما, خبر, منبع خبر گزاری جمهوری اسلامی, :: 12:59 ::  نويسنده : mojtaba
مراسمی که قرار بود از سوی سینماگران ایرانی در تقدیر از اصغر فرهادی برگزار شود به علت مجوز ندادن وزارت ارشاد لغو شد.

دو تشکل صنفی سینمای ایران قصد داشتند امروز (دوشنبه) مراسمی در تقدیر از اصغر فرهادی، برنده‌ی جایزه‌ی اسکار، در تالار ایوان شمس برگزار کنند اما مجوز لازم از سوی وزارت ارشاد برای برگزاری اين مراسم صادر نشد.

برنامه‌ریزان این جشن در بيانه‌ای که پس از لغو مراسم منتشر کردند خطاب به اصغر فرهادی نوشته‌اند: بنا بود فقط بگوييم خسته نباشيد و دست مريزاد. متوليان فرهنگی نگذاشتند. افسوس.


سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:, :: 12:1 ::  نويسنده : mojtaba
وي عرضه و نمايش فيلم در ميان بينندگان خارجي را بسيار مهم دانست و بيان كرد: مهمترين موضوع عرضه فيلم است كه بايد در معرض ديدگان افراد قرار گيرد. خيلي از فيلم‌ها چون در معرض ديد قرار نمي‌گيرند مهجور مي‌مانند. بايد برنامه‌ريزي‌ كنيم كه فيلم‌ها ديده شوند. فكر مي‌كنم برخي از فيلم‌هاي ايراني اگر ديده شوند مورد توجه قرار مي‌گيرند.
کد خبر: ۲۲۹۶۶۷
تاریخ انتشار: ۰۸ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۳:۳۳
جواد شمقدري درباره موفقيت اخير «جدايي نادر از سيمين» در اسكار هشتاد و چهارم تصريح كرد: خوشبختانه راه براي اين فيلم باز شد و داوران نتواستند «جدايي نادر از سيمين» را ناديده بگيرند.

رييس سازمان سينمايي و معاون وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در گفت‌وگويي با ايسنا در پاسخ به سوالي پيرامون تاثير جايزه اسكار«جدايي نادر از سيمين» بر روند كلي سينماي ايران‌، بيان كرد: به نظرم سينماي ايران راه خودش را مستقل از اين جوايز جلو مي‌برد.

وي ادامه داد: معتقد هستيم نبايد برنامه‌هاي خودمان را در سينما به جوايز متصل كنيم. كافي است ما در محور اخلاق‌، معنويت و فيلم‌هاي پاك كه پيام‌هايي انساني دارند، راهمان را ادامه دهيم؛ در آن صورت خواهيم ديد كه غربي‌ها با توجه به شرايط خاصي كه دارند توجه‌شان به سمت اين فيلم‌ها جلب مي‌شود.

شمقدري در عين حال خاطرنشان كرد: البته طبيعي است كه در اين جهت استفاده از زبان سينمايي براي ارائه آثار جزو لوازمي است كه بايد وجود داشته باشد و خدا را شاكر هستيم كه خيلي از كارگردانان ما چنين توانايي را دارند.

وي عرضه و نمايش فيلم در ميان بينندگان خارجي را بسيار مهم دانست و بيان كرد: مهمترين موضوع عرضه فيلم است كه بايد در معرض ديدگان افراد قرار گيرد. خيلي از فيلم‌ها چون در معرض ديد قرار نمي‌گيرند مهجور مي‌مانند. بايد برنامه‌ريزي‌ كنيم كه فيلم‌ها ديده شوند. فكر مي‌كنم برخي از فيلم‌هاي ايراني اگر ديده شوند مورد توجه قرار مي‌گيرند.

رئيس سازمان سينمايي و معاون وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در پايان سخنانش تاكيد كرد: معتقد هستم ما هر سال تعدادي فيلم داريم كه ويژگي‌هايي براي ديدن شدن دارد اما چون راه باز نمي‌شود مهجور مي‌مانند. خوشبختانه راه براي «جدايي نادر از سيمين» باز شد و نتوانستند آن را ناديده بگيرند و ديديم كه اين فيلم جوايز بسياري را كسب كرد.

همچنین جواد شمقدري ـ رئيس سازمان سينمايي ـ در پيامي موفقيت سينماي ايران در اسکار را تبريک گفت.

در پيام تبريك جواد شمقدري آمده است:

«با موفقيت فيلم «جدايي نادر از سيمين» در اخذ اسکار، ذائقه جامعه سينماي ايران که در جشنواره سي‌ام فجر شيرين شده بود، کامل شد.

اين جايزه گواهي ديگر بر آغاز فصل جديد سينماي ايران است که در قالب سازمان سينمايي به افق‌هاي بلندتري مي‌انديشد.

قضاوت آمريکايي در مقابل فرهنگ ايراني سر تعظيم فرود آورد و راي دهندگان آکادمي اسکار در مقابل لابي صهيونيستي که بر طبل جنگ مي‌کوبد واکنش متفاوتي نشان دادند و اين ترک آغاز فروپاشي استيلاي لابي صهيونيستي بر جامعه و همه نهادهاي آمريکايي است.

امروز غرب تشنه چشيدن معنويت و طعم اخلاق و تجربه محبت ،عاطفه و رفتار انساني است. زخم‌هاي شيطاني نياز به مرهم الهي دارد و سينماي ايران در پرتو فرهنگ اسلامي پاسخگوي اين نياز است.

موفقيت آقاي فرهادي در دريافت جايزه اسکار حلقه‌اي از موفقيت‌هاي ملت بزرگ ايران است که آن را به وي و گروه همکارش و سينماي ايران و همه سينما دوستان ايراني تبريک مي‌گويم.»
 


چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:, :: 10:23 ::  نويسنده : mojtaba